هفته نامه صبح اندیشه شماره 480 تاریخ 5 آبان 1403 با تیتر شهر شعر یادآمد استاد خاسته،باغبان،عبدالعلی صادقی و...
10,000 تومان
http://mixin-statics.hs3.ir/shop-resources/W1uuAdwpT2/pages/2024/10/25/480_11zon.pdf
شهر شعر
یادآمد شاعران آسمانی
خلیل بلدی«باغبان»، اصغر حاج حیدری«خاسته»، عبدالعلی صادقی، علی پورکاظم و باقری«لاله»
صبح اندیشه: نشست ادبی – فرهنگی «شهر شعر» یادآمد شاعران آسمانی زنده یاد خاسته، عبدالعلی صادقی، استاد باغبان، علی پورکاظم و مرحوم باقری «لاله» چهارشنبه دوم آبان 1403در فرهنگسرای بعثت برگزار شد.
در این مراسم دکتر هاشمی با یادکرد این شاعران درباره نقش آنان در رونق ادبیات و شعر سخن گفت.
وی اظهار داشت:
«در این نشست سخن از نسلی از شاعران است که مهمترین ویژگی آنان شجاعت حرکت است، همان ویژگی که سقراط آن را صفت متمایز کننده می داند. وجود این نسل از شعر، در شعر و برای شعر سرشته شده است و ادبیات در لحظه لحظه زندگی آنان جریان داشت.
حضور و تلاش آنان یک شهر را به شهر شعر برکشید و خاطره جمعی مردم حول محور هنروادبیات شکل گرفت.
خاطره جمعی به اندازه ای اهمیت دارد که می توان آن را مصداق یک تاریخ کوتاه دانست. تاریخی که از تلاقی مکان، زمان و رویداد شکل می گیرد.
و شخصیتهایی هستندکه مفصل اتصال این سه مفهوم به یکدیگرند.تا نتیجه آن در حافظه تاریخی ثبت گردد.
این نامها بخشی از هویت اجتماعی و فرهنگی جامعه را با شعر و هنر گره زد و با همان شجاعتی که نیاز به انجام چنین رویدادهایی است توانست شعر را به امری جمعی تبدیل کند.
اگر این خاطره جمعی که افراد جامعه را به یکدیگر پیوند می دهد بازسازی و بازنمایی نشود جامعه گرفتار فراموشی جمعی خواهد شد که مهمترین علت فراموشی جمعی، بی تفاوتی و سرکوب شدید است.
همان گونه که یک فرد ممکن است به بیماری فراموشی گرفتار شود یک جامعه هم به سبب فراموشی خاطرات جمعی دچار گسست خواهد شد.
تمام افتخارات گذشته و یادآوری از آنها به همین خاطرات جمعی وابسته است که نسل به نسل و سینه به سینه منتقل می شود.
حافظه تاریخی و خاطره جمعی در این شهر نیز ریشه در ادبیات و هنر و شعر دارد.
اگر میراث زنده یاد خاسته، صادقی، باعبان و دیگر عزیزان از خاطرها برود و گرد فراموشی جمعی بر آنها بنشید جز دریغ و افسوس چه می توان و ذکر این بیت چه می توان گفت:
دوران شکوه باغ از خاطرمان رفته است
امروز که صف در صف خشکیده و بی باریم
اما غبارها را باید زدود و خاطرات جمعی را پویا نگاه داشت».
و در ادامه گفت:
« از قرن یازدهم که طبق نوشتار در تذکرة نصرآبادی نام شاعران این شعر ثبت شده و نهال شعر در همان دوران در حال ریشه دواندن است به دوره قاجار که می رسد با ظهور شاعر بزرگی مثل سروش سدهی آن نهال تنومند می شود.
پس از دوره قاجار نیز شکل گیری انجمن سعدی با اهتمام استاد طلایی شاعر خمینی شهری و برادرش قیام و دیگران در اصفهان باعث می شود که انجمن داری به یکی از مهمترین دغدغه های شاعران خمینی شهر تبدیل شود و در سال 1343 با کمک ابوالبرکات، باغبان و خداد و دیگران انجمن ادبی سروش تاسیس می شود.
مهمترین دوران شعر در خمینی شهر از دهه شصت به بعد است. در این دوران است که با تلاش شاعران انجمنی دوره طلایی شعر در دهه هفتاد و هشتاد شکل می گیرد.
عوامل اصلی پیدایی آن دوران طلایی به چند نکته وابسته است:
الف: نقش شاعر-مربی
مهمترین عامل یک مجموعه ساختارمند که ادبیات و بخصوص شعر را در نظر داشت آموزش بود. در اواخر دهه شصت زنده یاد باغبان و خاسته و صادقی و دیگران تلاش اصلی خود را بر استعدادیابی و آموزش نهاده بودند. آموزش هدفمند باعث شد که شاعران جوان با مطالعه متون کهن و طبع آزمایی بتوانند روند رو به رشدی را طی کنند.
ب: نقش شاعر – راهنما
شاعرانی که در برنامه های منظم اقدام به آموزش قوانین شعر و ادبیات می کردند هر گاه که احساس می کردند شاعران آنان در مرحله ای قرار دارند که می توانند با دیدگاهها و نگاههای تازه شعر نیز آشنا شوند آنان را به افرادی که این توانمندی را داشتند راهنمایی می کردند و در همین دوران است که شاعران با دیدگاههای استاد رافعی و استاد راهی نیز آشنا می شوند و فصل تازه ای در شعر آنان آغاز می شود. پشت سر گذاشتن شعر کلاسیک و ورود به حریم شعر نئوکلاسیک از همین ارتباطات آغاز می گردد.
ج:برگزاری کنگره ها
برگزاری کنگره های شعر و شرکت شاعران شهر در این کنگره ها باعث شد که آنان به عنوان شاعران حرفه ای شناسانده شوند و همین مسئله باعث جدی گرفتن شعر در میان آنان شد. سالها بعد مهمترین و بزرگترین کنگره شعر در همین شهر برگزار شد و فصلی دیگر در ادبیات و شعر و هنر شهر آغاز کرد.
کنگره میلاد آفتاب که میزبان شاعران با نگاههای گوناگون از سراسر کشور بود تاثیر عمیقی بر گسترش شعر و اقبال به شعر در شهر نهاد.
اگر چه شعر شاعران شهر با وجود همه فعالیت ها از نئوکلاسیک متمایل به کلاسیک فراتر نرفت و دلیل آن هم شاید این بود که تحولات اجتماعی دوران مشروطه و تحولات ادبی توسط نیما در این شهر درک نشده بود و یک فاصله بزرگی از دوران بازگشت ادبی تا شعر بعد از انقلاب وجود داشت که مانع تغییرات زیاد می شد، اما شعر نئوکلاسیک متمایل به کلاسیک در این شهر، از بنیه قوی و جایگاه محکمی برخوردار بود. ویژگیهای شعر نئوکلاسیک متمایل به کلاسیک را به قرار زیر می توان برشمرد:
1.معاصرت در زبان گفتار
2.استفاده از آرایه های ادبی خلاقانه مبتنی بر زبان معاصر
3.تعهد ایدئولوژیک
4.پایبندی به کلان روایت های کلاسیک
5.عینی گرایی جزئی
6.جزئی نگری محدود
7.توجه اندک به روایت
8.هستی شناسی و زیبایی شناسی کلاسیک
بنابراین اتفاقی که با شعر نیما رخ داد و آن عینی گرایی و دید تازه بود که زیبایی شناسی و هستی شناسی آن با شعر کلاسیک کاملا متفاوت است در شعر نئوکلاسیک متمایل به کلاسیک غایب بود.
اگر نسبت شعر امروز شهر هم با دوران طلایی شعر مقایسه شود باید گفت حذف موقعیت شاعر-مربی و شاعر-راهنما و سربرآوردن جریان شاعر-منتقد یکی از دلایل اصلی کم رنگ شدن جایگاه شعر در شهر و در میان شاعران است. در موقعیت شاعر- مربی و شاعر-راهنما معمولا مربی و راهنما از آغاز تا دوران شکل گیری شخصیت ادبی شاعر در تمام طول مسیر حضور داشت و شاعران جوان را همراهی می کرد اما در وضعیت شاعر –منتقد بدون توجه به مسیر به نتیجه کار پرداخته می شود و معمولا هم با تاکید بر نظریات اروپایی نقد آنچه که باید دست شاعر را نمی گیرد.»
دکتر هاشمی در بخش دیگری از صحبتهای خود گفت:
« باغبان نقش شاعر – مربی را به بهترین وجه ادا کرد و زنده یاد عبدالعلی صادقی با ایفای همین نقش و تاسیس هنر مردمی لادر به گسترش شعر در میان مردم و تلفیق شعرخوانی و موسیقی فولکلور پرداخت که در نوع خود بی نظیر بود. صادقی با تاکید بر اسطوره ها و باستان گرایی وجه مغفول شعر در شهر را هم مورد توجه قرار داد و وطن به عنوان مضمون اصلی شعر او بود».
وی سپس به نقس خاسته در شکل گیری دوران طلایی شعر در شهر پرداخت و گفت:
« زنده یاد خاسته نقش بی بدیلی در این مسیر داشت او با راه اندازی سوگواره ثارالله و کنگره میلاد آفتاب و بصیرت حینی و فعالیت در کانون سلمان فارسی بیشترین نقش را در شعر شهر داشت.
خاسته در پیشگامی در سرودن شعر محلی نیز جایگاه ویژه ای دارد. و طنز در شعر او نیز نقش مهمی در جذب افکار عمومی به این هنر داشت.
او با بهره گیری از نمادهای مذهبی، مروج شعر اعتراضی بود».
وی با اظهار تاسف از اینکه مجموعه ای از شاعر درگذشته«لاله» به جای نمانده گفت باید برای جمع آوری آثار او اقدام کرد.
وی گفت:
متاسفانه در سال گذشته علی پورکاظم یکی از شاعران بسیار خوش ذوق شهر نیز از میان ما رخت بر بست که اندوهی بزرگ برای اهل ادب است.
علی پورکاظم معلم بود و به تربیت دانش آموزان مشغول بود. اما در کنار آن شعر را با جدیت پیگیری می کرد و آثار قابل توجهی خلق کرد.
یک مجموعه شعر از این شاعر به نام به جای تو هیچ منتشر شده است اما اشعار بسیار هم دارد که هنوز انتشار نیافته است.
در این جلسه چند تن از شعرا نیز شعر خواندند.