
کتاب اصفهانِ اصناف نویسنده شیما خزدوز انتشارات گفتمان اندیشه معاصر
535,000 تومان
اصفهانِ اصناف
روایتهایی از اصناف اصفهان در دوره ی پهلوی
شیما خزدوز
اصناف همواره یکی از اجزای کلیدی در شکلگیری بافت اجتماعی شهرها بوده و کار، فصل مهمی از هویت شهری اصفهان در دورههای گوناگون را به خود اختصاص داده؛ همچنان که در دورههای مختلف یکی از پایههای اصلی زیست شهری اصفهان اقتصاد مبتنی بر تجارت بینالمللی، بازارها و بازارچهها بوده است؛ بازار و بازارچههایی که تنها خوراک و پوشاک عرضه نمیکردند و صنایع و هنرهای دستی هم داشتهاند. در گفتوگو با نسلی که جوانیشان در دورۀ پهلوی سپری شده، بهخوبی میتوان به این مهم دست یافت که تعریف آنان از کار در وهلۀ نخست حیثیت و هویت بوده و پول و کسب سرمایه در مرتبۀ پایینتری قرار میگرفته است. در بازار و اقتصاد اصفهان دورۀ پهلوی البته بهندرت کسی با تکیه بر سرمایه، اعتبار به دست میآورد. اکبر نواب، یکی از کسبۀ بلورفروش اصفهان در پاسخ به این پرسش که اعتبار در بازار اصفهان چگونه به دست میآمد، بیان داشت: «اعتبار پدر من که در زمینۀ تجارت رنگ فعالیت داشت، صورت پاکت سیگار بود؛ پدرم با شیخزاده هراتی دادوستد داشت. در اولین معامله هراتی گفته بود: صورت (مقدار خرید، قیمت و مدت تسویهحساب) را بر روی پاکت سیگارت بنویس و تحویل بده. پدرم دَه روز زودتر از موعد مقرر، بدهی را پرداخت کرد و تا آخرین روزی که در بازار بود، وفای به صورت پاکت سیگار اعتبارش شد!»
بههرروی بازار و اصناف نقش پررنگی در ساخت مناسبات شهری و اجتماعی اصفهان داشته و اقتصاد در این شهر از ساختن و پرداختن فرهنگ، هنر و هویت شهر نیز غافل نبوده است، پس ثبت روایتهایش خالی از ارزش نیست.
کتاب پیش رو پژوهشی با تکیه بر روایتهای شفاهی دربارۀ اصناف، بازارها و بازارچههای اصفهان مربوط به حدود سالهای 1300 تا 1360 است. روند پژوهش و نگارش این کتاب بهطور ناپیوسته سال 1393 آغاز شد و میانۀ سال 1403 پایان یافت. بهعبارتی این کتاب بر پایۀ پژوهشی ژورنالیستی و از طریق مصاحبه به گردآوری و ثبت روایتهایی دربارۀ نوع فعالیت و شکلگیری 90 نمونه از اصناف و بازارهای اصفهان در مصاحبه با بیش از 130 نفر از فعالان این حوزه شکل گرفته است. در بررسی و پژوهش هر صنف به تشخیص نگارنده، افرادی که روایت و اطلاعات کاملتری داشتهاند، برای ثبت انتخاب شدند. در روند تدوین و نگارش این کتاب نیز سوالات حذف شده و متن برای سهولت در خوانش همچنین انسجام محتوا، بهشکل یادداشت به رشتۀ تحریر درآمده است.
این پژوهش تلاش کوچکی در راستای حفظ حافظۀ شهر اصفهان در نیمه اول سده 1300 است؛ گرچه در دو دهۀ اخیر بسیاری از تاجران، بازاریان و فعالان صنفی سالخورده اصفهان که در اقتصاد، فرهنگ و البته ساختن این شهر روزگار گذرانده و نام و نشانی درخور برجا گذاشتهاند و خاطراتشان که برگی از تاریخ شهر در آن ثبت شده، از دست رفتهاند و یا حافظههایشان در خطر زوال بوده است.
ازسویی ثبت روایتهای بیشمار مردم شهر برای رسیدن به یک تاریخ منسجم چیزی شبیه یافتن سوزن در انبار کاه است. با این اوصاف تلاش شد که از میان نقلقولهای بسیار اما پراکنده مردم کوچهوبازار رد شهر را گرفت و تصویر بهمحاقرفتۀ اصفهان یک قرن اخیر را اندکی پدیدار ساخت. نگارنده گرچه در این مجموعه به شرح 90 موضوع اعم از حرفهها، بازارها و بازارچههای شهر اصفهان پرداخته است اما نمیتوان بهطور قطع اذعان داشت که این کتاب بیانگر تمام شرح تاریخ اصناف و پیشههای اصفهان در دورۀ پهلوی و دربردارندۀ تمام اسامی صاحبان هر صنف است. ناگفته نماند که بخشی از روایتهای این کتاب در سالهای 1395 تا 1400 به قلم نگارنده و در ویژهنامه شهر امروز (روزنامه اصفهان امروز) و هفتهنامه تاریخی چهارسو (در سازمان فرهنگی اجتماعی ورزشی شهرداری اصفهان) که هر دو نگاه بلندنظرانهای نسبت به ثبت تاریخ شهر و فرهنگ اصفهان داشته همچنین روزنامه اصفهان زیبا نیز منتشر شد، اما بهدلیل انتشار غیرمنسجم و پراکندۀ موضوعات و مطالب که امری بدیهی در مطبوعات است، تلاش شد که مجموعه بهشکل کاملتر و با پژوهشی وسیعتر تکمیل و در قالب این کتاب تدوین شود. ازآنجاییکه برخی از حرفههای معرفیشده در این کتاب همچون نقرهسازی، قلمزنی، طراحی فرش، کاشیسازی و... زیرمجموعهای از صنایع دستی محسوب میشود و یا با آن همپوشانی دارد، بهطورطبیعی دامنۀ فعالان آن بسیار گستردهتر بوده و پژوهش کامل و جامعتر آن در این کتاب مقدور نبوده و امید است با همت پژوهشگران دیگر و بهشکل مبسوط پژوهش و تدوین شود.
اینجا باید به مهر سپاسگزاری کرد از تمام کسانی که در روند ثبت این روایتها یاریگر بودند؛ چه کسانی که نام آنها بهعنوان منبع در کتاب ذکر شده است و چه کسانی که غیرمستقیم همراه شدند؛ نیکوتر که بگوییم بیش از تعداد کسانی که در کتاب از آنان نام برده شده، آدمهایی نیز در جریان زیست روزهمرهشان و یا در بازارها و محلههای قدیمی یاریگر نگارنده در ثبت محتوای این کتاب شدند. پس کسانی که با شوق ثبت شهرشان، بیتوقع و بیادعا حتی به اندازۀ راهنمایی کردن در یافتن یک نشانی، حضوری پررنگ داشتند و البته که تعدادشان اندک نبوده است را نباید از نظر دور داشت.
اصفهان شهر روایتها یا شهر هزار و یک قصه است؛ از شهرهای اعجابانگیزی که قصهها و روایتهایش پایان و آدمهایش زوال ندارند، اینطور که به نظر میرسد در انتهای چنین پروژههایی نمیتوان نقطۀ پایان گذاشت.