
کتاب شعر«بالاتر از سیاهی»سروده آمنه قاسمی انتشارات گفتمان اندیشه معاصر
۱۸۰٬۰۰۰ تومان
تکرار تجربه رودکی در شعر معاصر
مجموعه شعر«بالاتر از سیاهی»اثر آمنه قاسمی منتشر شد
نخستین مجموعه شعر آمنه قاسمی با عنوان «بالاتر از سیاهی» توسط انتشارات گفتمان اندیشه معاصر منتشر شد. این مجموعه سی و سه قطعه شعر را در بردارد که اغلب این شعرها در قالب غزل سروده شده است.
نکته حائز اهمیت این مجموعه شعر، علاوه بر پختگی زبان و نگاه شاعر، این است که آمنه قاسمی از امکان چشیدن طعم هستی با چشمهایش محروم است، اما در بسیاری از غزلها از رنگ و فصل چنان تصویری ارائه کرده است که گویی همه آنها را دیده و با حس بینایی به آنها دست یافته است.
شاید همین نکته این اثر را خواندنیتر و جذابتر نماید و موضوع مورد اختلاف درباره رودکی پدر شعر فارسی را به حل شدن نزدیک نماید.
بسیاری از ادیبان بر این عقیده بودند که رودکی نابیا بوده و شعرهای او در وضعیتی خلق شده اند که شاعر تصویری از جهان اطراف بواسطه دیدن نداشته است.
اما سعید نفیسی با اشاره به برخی اشعار او که در آن رنگ و تصویرهای عینی از جهان اطراف آمده است در آن اعتقاد شکاف انداخته است.
اگر به کتاب«بالاتر از سیاهی» مراجعه و خوانده شود هیچکس نمی تواند تصور کند که شاعر از نعمت بینایی محروم است. رنگ و فصل و سپیدی و سیاهی چنان ملموس هستند که باورپذیری به عدم توانایی شاعر به دیدن دشوار است.
آمنه قاسمی سپید و سیاه و پاییز و برف را چنان بکار گرفته است که حس گرمی و سردی از این واژه ها به خواننده منتقل می شود و با دانستن اینکه شاعر از بینایی محروم است و چنین غزلهایی آفریده است به وجد خواهد آمد درست به همان شکل که شعر بوی جوی مولیان رودکی امیر نصر سامانی را به وجد آورد.
نظامی عروضی ذکر می کند که امیر نصر چهار سال از مرکز حکومت خود یعنی بخارا دور بود. لذا درباریان که از نابهسامانی ایجاد شده در امور سیاسی به ستوه آمده بودند، از شاعر نامدار زمانه، رودکی، خواستند که شعری نغز بسراید و امیر را به بازگشت وادارد. رودکی به هرات میرود و قصیدهای برای امیر میخواند که در آن او را را به بخارا و «ریگ آموی» و «جوی مولیان» دعوت میکند. امیر چنان منقلب میشود که بدون کفش بر اسب تیزروی خود سوار میشود و به تاخت به بخارا میرود. خدّام شاه چند منزل دورتر به امیر میرسند و پایپوشش را به او میرسانند.
برخی از شعرهای آمنه قاسمی همان هیجان را درخواننده عالم به وضعیت بینایی او ایجاد میکند.
کافی است به چند بیت از شعرهای آمنه قاسمی توجه شود و رنگآمیزی شعرها مورد دقت قرار گیرد تا اعجاز این آثار خود را نمایان سازند:
لبالب است جهان از سیاهی و تردید
کشیده دست، از آبیِ آسمان خورشید
به ماه چشم ندارم، ستارهها خوابند
که سالهاست به خاک زمین شدم تبعید
گسستم از زحل و تیر و زهره و مریخ
هزار تکه شدم، درد از تنم جوشید
یا:
خوابیده بود پای قلم روی دفترم
وقتی گذشت سایهی تو از برابرم
چسبانده بود وزن هزاران هزار کوه
بیداریِ مرا، به زمستان بَسترم
همچنین:
خزانآلوده دنبال درختی سبز میگردم
که زیر سایهاش آرام گیرد لحظهای دردم
میان دستهای خالیام ویرانهی باغیست
که با خود یادگاری، از بهاری رفته آوردم
بهاری که مرا آتش زد و در برفها گم شد
بهاری که جهانم را پیاش آواره میکردم
شعرهای بسیار با همین قوت و قدرت در این مجموعه وجود دارد که آن را خواندنی کرده است.
علاوه بر این ویژگی، دستگاه اندیشگانی شاعر نیز در بسیاری از شعرها او را بعنوان شاعری متفکر معرفی میکند که برای بررسی دقیق آن باید در جلسات نقد و بررسی مورد توجه قرار گیرد.

