آینه عیب نما، نگاهی به دوران صفوی نوشته علی جلال پور
650,000 تومان
برای آشنایی بیشتر به عمق افکار دست پروردگان حرمسراهای صفوی میتوان به سفرنامهی اروپائیان چون شاردن و کِمپفر و غیره مراجعه کرد. نا آگاهی و بی توجهی شاهان صفوی نسبت به دست آوردهای علمی امر عجیبی نیست زیرا فتحعلی شاه قاجار در قرنهای بعد از آن هم در گمان سوراخ کردن زمین برای رسیدن به ینگهی دنیا بود. کمپفر در صفحه 59 سفرنامه خود از تقدیم هدیهای استثنایی توسط فرانسوا پیکه برای شاه سلیمان سخن میگوید و رفتار پادشاه تأسّف انگیز است. آن هدیه حرکت و وضع ستارهها را طبق نظریهی کپرنیکی نشان میداد ولی به دلیل آن که از جنس طلا نبود مورد توجه واقع نگردید و شاه سلیمان دستور داد این شاهکار هنری را که قیمتش غیر قابل تخمین بود از پیشش ببرند. دیری نگذشت که آن را به اطاق یکی از قلاع اصفهان که در آن جا اسلحهی کهنه و سایر اشیاء بی فایدهی مستعمل را نگهداری میکنند، منتقل کردند. از یک قرن پیش تمام هدایای سفرای خارجی را به این جا میآوردند که در بین آنها اشیاء نادر و فوقالعاده فراوان یافته میشد. این اشیاء در این جا به روی هم افتادهاند و گویا غبار و بید و زنگ زدگی به جان آنها افتاده است. سرنوشت ساعتی هم که ما آن را جزو هدایای پادشاه سوئد تقدیم کردیم و روزگاری از طرف شهر نورمبرگ به گوستاو آدولف پیروز هدیه شده بود به همین منوال بود. در قضاوت این گونه رفتار پادشاهان نباید تندروی کرد زیرا اکثر شاهزادگان صفوی تربیت شده و پرورش یافتهی حرمسراها میباشند. آنان در حقیقت شاهزادگان نگونبختی بودند که تا هنگام پادشاهی در زندانی به نام حرمسرا رشد کرده و تنها از آموزش خواجه سرایان بهره میبردهاند. در اواخر حکومت صفوی اغلب فرزندان ذکور پادشاه به هنگام تولد کشته میشدند و باقی نیز هیچ امیدی به حیات خود نداشتند زیرا هر لحظه امکان داشت که با توطئهی قزلباشان و حرمسرایان مورد غضب پادشاه قرار گرفته و مشمول فرزندکشیها شوند. افرادی که بعد از شاه عباس اول با تأیید شورای حرمسرا به پادشاهی رسیدهاند از وضع زندگی و آیندهی خود آگاهی نداشتند و پیام آوران را مأموران قتل تصور میکردند. در این دوران سرنوشت ساز مغز شاهزادگان را با انبوهی از افسانههای بی معنی و خرافات پر میکردند و از آشنایی آنان با اصول مملکت داری خبری نبود. پس از آن که شاهزادهای به طور مستقیم از حرمسرا بر تخت پادشاهی مینشست گروههای متعدّد درباری برای حفظ مقام و منافع خود دست به کار میشدند تا مبادا مغضوب بت جدید و تامالاختیار واقع گردند. به عنوان مثال یکی از اقدامات ثابت و پایدار حاکمان نواحی کشور ارائهی خدمات جنسی و توسعهی حرمسرای وی بود. در این میان تنها مردم عادی بودند که در اثر جهل و نا آگاهی مقام پادشاهی را به منزلهی ظلاللهی مینگریستند و با دنیایی از بی خبری و خرافات برای رفع مشکلات و امراض به زیارت تکّهای از لباس و مصرف باقیماندهی غذای مرشد کامل توسّل میجستند. در آن سیستم استبدادی تمام وزیران و اولیاء امور در مقابل اوامر پادشاه از قدرتی برخوردار نبودند و گاه در نیمهی راه از سمت خود معزول میشدند. آن چه که بر رأی و نظر سلاطین صفوی تأثیر داشت دیدگاه منجّمان و رمّالان و به خصوص شورای خواجه سرایان بوده است.
بر اساس روایات ذکر شده میتوان ادّعا کرد که تا چه میزان تجزیه و تحلیل حکومت صفوی و اهمیت آن در تاریخ ایران ضروری به نظر میرسد زیرا بیانگر و راهگشای بسیاری از علل عقب ماندگیهای ایران خواهد بود. این حکومت آمیختهای از ایمان، شرافت ملی، نیرنگ و فریب و ظلم و ستمهای وارده و بیانگر حوادث پشت پرده در ادوار تاریخ ایران قبل و یا بعد از اسلام میباشد. به طور کلی میتوان گفت که آشنایی با این مقطع از تاریخ بر هر ایرانی واجب است. اهمیّت این حکومت منحصر به دو قرن و نیم استقرار بر ایران نیست زیرا آثار معنوی و عملکرد آن بعد از سقوط نیز از جایگاه مهمی در افکار مردم برخوردار بوده و هنوز هم وجود دارد. آثار اختلافات مذهبی و حتی جنگهای آن بر دوران بعد از خود نیز سایه افکنده است و به عنوان مثال میتوان به جنگ چالدران و عواقب آن اشاره کرد که سر آغاز جنگهای طولانی 400 ساله و حتی عصر حاضر میباشیم.