اسلام و اساطیر نوشته مهرداد قرشته نژاد
180,000 16%
150,000 تومان
آنچه در وهله اوّل بهذهنمیرسد این است که اسلام هیچ نسبتی با اسطوره ندارد. اسطوره از دید مخالفان، سخنان و نوشتههای پیشینیان(اساطیر الاوّلین) ،سخنانی پراکنده و ناهمساز بود که در آنها راست و دروغ (افسانه) درآمیخته و فاقد هرنوع وجاهت منطقی برای استدلال محسوب میشد. البتّه اگر اسطوره را به معنی افسانه بهکارببریم نمیتوانیم به درک درستی از مسأله برسیم.
کلمه اسطوره در قرآن بهکارنرفته. صورت جمع این کلمه به معنی سطور، اساطیر و نوشتههاست (به ن والقلم و مایسطرون و شکل فعلی آن دقّتنمایید). در عربی به خطکش، مسطره میگویند و سیوطی، اسطوره را کلمهای حمیری (به کسر ح و فتح ی) میداند. ظاهراً در ادبیّات فارسی اوّلین کسی که آن را بهکاربرده خاقانی است:
قفل اسطوره ارسطو را بر در احسن الملل منهید
مخالفان از یکطرف سخنان پیامبر را اسطوره و از طرف دیگر مربوط به گذشتهها و قرون بسیار دور میدانستند. طبیعی است مفهوم استوری (داستان) به لغت اسطوره و اساطیر و مفهوم هیستوریای یونانی (تاریخ) به اوّلین (پیشینیان) برمیگردد. دو کلمهای که میتواند بنابر برخی اقوال، حاکی از ریشه مشترک کلمات فوق باشد.
امروزه اسطوره مفهومی جدای از آنچه در قرآن آمده، دارد. انسان از یک دیدگاه، اجباراً در سپهری اسطورهای جایدارد و حتّی علم نیز در این دیدگاه نوعی اسطوره است. در این تعریف، قرآن میتواند حتّی از دیدگاه اهل شریعت، در ساحت اسطوره تحلیلشود .
آنگاه که از اسطورهشناسی میتولوژی: از موتوس گرفتهشده به معنی قصّه (به نقل از میرجلالالدّینکزّازی در کتاب «رویا، حماسه، اسطوره» و گونه فارسی آن (میت) به عربی راهیافتهاست. درلغاتی مثل متوع و مذع و درمقابل آن لوگوس (زبان، عقل، علم) که واژه لغز و لغت از آن گرفتهشده و معنای کنایی هم یافته، در واژه دیگری از همین ریشه لغتی یعنی لغو!) سخنمیگوییم عمدتاً به ساحاتی اشارهداریم که از شناخت و درک عینی و فیزیکی، خارج بوده و میل به سمت علمی درونی و از پیش تعبیهشدهدارد. مفهوم از پیش تعبیهشدگی به این معناست که ما همانگونه که چشم، داریم و با آن میبینیم و قسعلیهذا سایر حواسّ، احساساتی درون ما وجوددارد که به شناخت و علم میانجامد درحالیکه مبداء این علم حصولی نیست بلکه حضوری است.
علم به مفهوم هرچیزی است که ما میدانیم حتّی اگر این دانش اشتباهباشد. بنابراین مثلاً کیمیاگری، سحر، جفر و سایر علوم غریبه نیز علم هستند حتّی اگر حقیقتی برای آنها قایلنباشیم.